تأثیر زبان و ادبیـات فارسی درون جهان

زبان شیرین و دیرین فارسی چه درون قالب فارسی باستان و کتیبه ها و سنگ نوشته های خط مـیخی و چه درون قالب فارسی مـیانـه و سنگ نوشته های خط پهلوی و چه درون قالب فارسی دری و خط فارسی کـه دارای فرهنگ غنی و پربار ادبیـات بعد از اسلام است، ادبیات بومی درباره شاعران همـه جا بهترین سرمایة ملی و هویّت ایرانیـان است. ادبیات بومی درباره شاعران این امانت گران بها مـیراثی هست که بـه و نسل بـه نسل بـه دست ما رسیده است؛ همـین گوهر گران سنگ هست که فردوسی مـی گوید عجم( مردمانی غیر از عرب ها بـه ویژه ایرانی ها) را با آن بها داده و قدر و قیمت بخشیده است؛

بسی رنج بردم درون این سالِ سی

عجم زنده کردم بدین پارسی

زبان پرظرفیت، شیرین و رسای فارسی توانسته هست بخش بزرگی از سرزمـین های جهان را تحت چیرگی معنوی خود قرار دهد و برای ملت ها، فرهنگ و دین و معرفت بـه ارمغان آورد؛

ساقی ،حدیث سرو و گل و لاله مـی رود

وین بحث با ثَلاثۀ غَسّاله مـی رود

شکر شوند همـه طوطیـان هند

زین قند پارسی کـه به بنگاله مـی رود

*ثَلاثۀ غَسّاله: ادبیات بومی درباره شاعران سه پیـاله  نوشیدنی بـه ویژه کـه هنگام صبح مـی نوشیدند و آن برطرف کننده غم ها و آوردنده شادی ها بوده است.

زبان فارسی بـه واسطة پرباری ادبی اش درون دل بلند مفهوم های عرفانی و فرهنگی و هنری امکان گفت و گوی گستردۀ علمـی، ادبی و تاریخی وسیعی را به منظور فارسی زبانان فراهم کرده است. تأثیر زبان و ادبیـات فارسی بر روی ادبیـات سایر ملت ها سابقه‌ای طولانی دارد و آغاز آن روشن نیست هم چنان کـه آغاز پیدایش یک زبان، نامعلوم است. ادبیات بومی درباره شاعران ولی بدون تردید زبان و ادبیـات ما تأثیر خود را بر روی سایر زبان ها از دوره های پیش از اسلام شروع کرده،تا دوره معاصر ادامـه داده است. رابطۀ ادبی ایران و هند، تاریخ چند هزار ساله دارد و بسیـاری از محققان اعتقاد دارند کـه ایران و هند درون روزگاران پیشین زبان مشترکی داشته اند. این اعتقاد بر مبنای شباهتی هست که بین زبان اوستایی با زبان سانسکریت موجود است. زبان اوستایی کـه در زمان زرتشت، مردم با آن صحبت مـی‌د از نظر واژه ها و ترکیب ها با زبان سانسکریت ،یعنی؛ زبان ادبی و کهن هندیـان شباهت بسیـار داشته هست برای همـین برخی از زبان شناسان نظر داده اند کـه ایران و هند درون دوره‌های بسیـار دور دارای زبانی مشترک بوده‌اند کـه ریشۀ اصلی زبان اوستا و سانسکریت از آن است. بـه این ترتیب از دوره‌های باستانی ایران و هند با یکدیگر روابط ادبی نزدیکی داشته‌اند و از هزاران سال قبل رابطۀ فکری و فلسفی بین ایران و هند برقرار بوده است.ایران با هند دارای سنت ها و اعتقادات مشابهی هست و درون این مشترکات و مشابهت ها، زبان و ادبیـات، نقش بسیـار مؤثری داشته است. دلایل بسیـاری وجود دارد کـه نشان مـی‌دهد ایران درون زمان ساسانیـان با هند تماس‌های ادبی و هنری داشته، بسیـاری از کلمات فارسی درون زبان هندی جذب شده هست که هم اکنون از جمله لغات هندی بـه شمار مـی‌رود. عدۀ زیـادی از شاعران و نویسندگان هند کـه تعداد آن ها از صدها نفر بیشتر هست آثار خود را بـه زبان فارسی نگاشته اند.

که برخی از ایشان مانند؛ اقبال لاهوری بیش از برخی شاعران ایرانی شـهرت پیدا کرده‌اند.

محمد اقبال لاهوری پاکستانی کـه نـه زادگاه اش ایران هست و نـه زبان مادری اش فارسی است، افتخار مـی کند کـه -به دلیل پربار بودن زبان فارسی- اشعار خود را بـه فارسی سروده هست :

چون چراغ لاله سوزم درون خیـابان شما / ای جوانان عجم جان من و جان شما

حلقه، گردِ من زنید ای روشنان آب و گل!  / آتشی درون دارم از نیـاکان شما

مـی رسد مردی کـه زنجیر غلامان بشکند / دیده ام از روزن دیوار زندان شما

گنجینـه‌های ادب هند نیز بـه یـاری زبان فارسی درون دنیـا مورد توجه قرار گرفت. کتاب معروف پنچه تنترا (پنجه تانترا  ) (Panchatanatra) کـه طی قرن های گذشته، فرهنگ و ادبیـات عده زیـادی از ملت ها را غنی ساخته هست به وسیلۀ برزویـه طبیب ایرانی رایج شده است. این کتاب کـه در فارسی بـه نام کلیله و دمنـه معروف هست به تمام زبان های زندۀ دنیـا و تعداد بسیـاری از زبان های بومـی ترجمـه شده هست و شاید منشا الهام بسیـاری از آثار نویسندگان بزرگ جهان کـه از زبان حیوانات سخن گفته‌اند، باشد. ترجمۀ پهلوی این کتاب کـه به وسیلۀ برزویـه طبیب انجام گرفت کهن ترین ترجمـه از زبان هندی است. بعد از چیرگی عرب بر ایران «روزبه» معروف بـه ابن مُقَفَع درون حدود قرن دوم هجری متن پهلوی کتاب را بـه عربی ترجمـه کرد و بعد رودکی آن را بـه نظم درآورد. سپس ابوالمعالی نصرالله بن عبدالحمـید درون اوایل قرن ششم هجری آن را از عربی بـه فارسی برگرداند. اثر دیگری کـه از هند بـه ایران آمد و از ایران بـه سایر زبان های دنیـا راه یـافت داستان بودایی بِلَوْهَر و یوداسَف است. این داستان درون قرن ششم یـا هفتم مـیلادی از هند بـه ایران آمد و به زبان پهلوی ترجمـه شد و سپس بـه زبان های یونانی، عربی، لاتین و سایر زبان های زنده برگردان شد. دردوره‌های بعد از اسلام، نظم و نثر فارسی بـه وسیلۀ شاعران و نویسندگان ایرانی درون هند رواج یـافت و بر روی افکار و آثار هندی تأثیر عمـیقی گذاشت. این شاعران و نویسندگان درون جریـان اتفاق های ناگوار، راه هندوستان را درون پیش گرفتند و دربار هند را مرکزی به منظور ادبیـات فارسی قرار دادند. اقامت شاعران ایران درون دربارهای هند نـه تنـها بر روی اندیشـه و آثار هند اثر گذاشت بلکه محیط هند، نوع نگاه و اندیشۀ ایشان را نیز تحت تأثیر قرار داد و به عقیدۀ برخی از محققان موجب پیدایش سبک هندی درون شعر فارسی شد. همان طور کـه زبان فارسی تحت تأثیر زبان و ادبیـات عرب قرار گرفته هست ؛ ادبیـات و زبان عرب بر وسعت و عمق ادب فارسی افزوده هست هم چنین زبان و تمدن عرب نیز بسیـار تحت تأثیر ادبیـات و تمدن ایران قرار گرفته.  بـه طوری کـه این تأثیر متقابل جنبۀ داد و ستد معنوی دو جانبه پیدا کرده ،به دوره‌های بسیـار دور مربوط مـی شود . زبان و ادبیـات فارسی و عربی بـه واسطۀ پیوندهای استوار و تأثیر متقابلی کـه در گذشته بین آن ها وجود داشته هست در سطح علمـی و تحقیقاتی و ادبی یکدیگر را کامل کرده اند. بعد از چیرگی عرب بر ایران، نفوذ تمدن و فرهنگ کشور باستانی ایران بر روی فرهنگ و تمدن عرب آغاز شد زیرا ایرانیـان مردمـی متمدن و آشنا بـه علوم و فنون و رسوم و آداب کشورداری بودند. پیروزی عرب درون بیشتر سرزمـین‌ها، نـه تنـها یک پیروزی سیـاسی و نظامـی بـه شمار مـی‌رفت بلکه پیروزی معنوی نیز محسوب مـی‌شد.

پس از غلبۀ نظامـی بر سرزمـین‌ها و ملت‌ها، نفوذ زبان، ادبیـات و مذهب آغاز ‌مـی شد و کم تر کشوری بود کـه از نظر سیـاسی و نظامـی تحت چیرگی عرب ها قرار گیرد و از نظر مذهب و زبان بدون تأثیر و بی‌تفاوت باقی بماند. حتی سرزمـین‌هایی مانند مصر کـه تمدنی با سابقه داشتند تحت تأثیر زبان عربی زبان کهن خود را بـه کلی فراموش د. روشن هست که ثروت و پرباری زبان عرب و جنبه‌های مثبت مذهب مقدس اسلام، بـه خصوص تعلیم های پرارزش آن کـه مبتنی بر اصول دموکراسی، آزادی و برابری کامل انسان هست به پیروزی‌های معنوی عرب بر سایرین کمک شایـانی کرد. اگرچه اصول مقدس اسلامـی، مردم عدالت خواه ایران را شیفتۀ خود کرد اما زبان عرب با تمام پرباری و ثروت خود نتوانست جای زبان پارسی را بگیرد و آن را نابود کند. علت این امر را حتما در ذات زبان و ادب پارسی جستجو کرد. بدون شک زبان دربارهای باشکوه هخا و ساسانی کـه آثار پرارزش و کتاب های گران بهایی از آن باقی بود حتی درون شرایط سخت‌تر نیز از بین رفتنی نبود. بـه این دلیل ایرانی ها برخلاف ملت های دیگر نـه تنـها زبان خود را درون برابر تسلط طولانی عرب از دست ندادند بلکه تمدن و زبان و ادبیـات عرب را نیز تحت تأثیر قرار دادند. درون زمان ساسانیـان کتاب های علمـی و ادبی و فلسفی و داستانی بـه تعداد قابل توجهی تألیف و ترجمـه شد کـه از آن مـیان مـی‌توان بُندَهِشن-دینکَرت-کارنامۀ اردشیر بابکان-ایـاتکار(یـادگار) زریران-ارداویر افنامـه-زرتشت نامک-مـینوی خرد-خدای نامک-داستان های دینیک و شـهرستان های ایران را نام برد. این آثار با مطالب عمـیق فلسفی، علمـی و ادبی خود نشانۀ ثروت سرشار فکر و اندیشـه موجود درون زبان و ادبیـات ایران درون آن دوران است؛ فکر و اندیشـه و ادبیـاتی کـه قرن ها بعد حتی صحنۀ تیـاترهای بزرگ اروپا را نیز مطیع خود کرد.

 

پس از چیرگی عرب بر ایران، نفوذ تمدن و فرهنگ کشور ما برروی فرهنگ و تمدن عرب آغاز شد. ایرانیـان کـه بنی‌عباس را درون رسیدن بـه خلافت و برانداختن بنی‌امـیه کمک کرده بودند درون دورۀ عباسیـان نفوذ فراوانی پیدا د و ادارۀ امور سرزمـین‌های اسلام را بـه عهده گرفتند. آن ها حاکمان را بـه پیروی از روش شاهان ساسانی و گرفتن تمدن و فرهنگ ایرانی وادار مـی‌د. که تا زمان حجاج بن یوسف ثقفی اصول دیوانی بـه روش دورۀ ساسانی اداره مـی‌شد و دفاتر را بـه خط و زبان های پهلوی مـی‌نوشتند. درون روزگار عباسیـان نقل و ترجمـه علوم از زبان های دیگر بـه زبان عربی گسترش یـافت و تمدن درخشان اسلامـی بـه وجود آمد. ایرانی ها درون تشکیل و پیشرفت این تمدن کـه مدت چند قرن شرق و غرب را بـه نور خود روشن کرد، سهم زیـادی داشتند. نویسندگان و محققان ایرانی درون صرف و نحو زبان عربی زحمت زیـادی کشیدند. عبدالله ابن مقفع ،دانشمند ایرانی، بسیـاری از کتاب های پهلوی را بـه عربی ترجمـه کرد و در زبان عرب، واژه و اصطلاحات علمـی ایجاد کرد. سیبویـه «الکتاب» را درون صرف و نحو عربی نوشت کـه از مـهم ترین کتاب ها درون این رشته بـه شمار مـی‌رود.

دانشمندانی مانند موسی‌بن شاکر خوارزمـی کتاب های گران بهایی بـه زبان عربی تألیف های د. امروزه گنجینۀ نظم و نثر تالیف های تحقیقی عرب از نوشته ها و سروده های نویسندگان و شاعران ایرانی پر بار شده است. بسیـاری از ایرانی ها کتاب های گران بهایی بـه زبان عربی تالیف د مانند بلعمـی، محمدبن جریرطبری، زکریـای رازی، محمدبن یعقوب کلینی، ابونصرفارابی، حمزه اصفهانی، ابن باویـه، ابوریحان بیرونی، صاحب بن عَباد، بدیع الزمان همدانی، ابوعلی مسکویـه، ابوعلی سینا و ... ایرانی ها درون شعر عرب نیز ذوق و استعداد فراوانی نشان دادند، آن ها محتوا و مفهوم های جدیدی را درون شعر عربی وارد و عرب ها را با محیط دیگری آشنا د. این محیط پر از باغ ها و بوستان‌ها و سرشار از صفا و پاکی و آزادگی بود. شاعران ایرانی و پیروان آن ها درون ادبیـات عرب بـه نام محدثین یـا نورآوران مشـهور هستند مانند: ابونواس، مـهیـار دیلمـی، بشاربن برد و دیگران زیرا ایشان محتوایی نو و مفاهیم تازه‌ بـه شعر عرب بخشیدند. این تأثیر ،تنـها، مربوط بـه نویسندگان و شعرای ایرانی نیست بلکه بیشتر با زبان و ادبیـات فارسی و اندیشۀ ایرانی ارتباط پیدا مـی‌کند.اگر شاعران ایرانی محتوا و معنی های جدیدی بـه شعر عرب ارزانی داشتند و نویسندگان ایران آثار گران بهایی بـه زبان عرب تألیف د بـه آن دلیل بود کـه رسایی و شیوایی زبان فارسی را بـه عینـه ‌به زبان عرب منتقل مـی د زیرا رسایی و شیوایی از زبانی بـه زبان دیگر منتقل مـی‌شود.

ادب فارسی دروازۀ دنیـای جدید را بر روی عرب ها گشود.

نخستین تأثیر ادبیـات ایران و اندیشـه‌ و هنر مردم سرزمـین ما را حتما در آثار مقدس یـهود و هند و مسیحی جستجو کرد. درون این آثار بـه خوبی مـی‌توان تأثیر تاریخ ایران و ادبیـات کهن این کشور را ملاحظه کرد.  نمونۀ آن برخی از داستان های تورات مانند ِاستر(Esther) هست که درون قرن های بعد منبع الهام نویسندگان و شعرای بزرگی قرار گرفت. تراژدی ِاسترEsther اثر راسین از جمله آثاری هست که منبع آن را حتما در تورات جستجو کرد.پس از این آثار، به منظور روشن تأثیر ادبیـات فارسی برآثار اروپایی، اروپا ، قرون وسطی و دورۀ رنسانس را پشت سر گذاشت و وارد قرن هفدهم شد.ترجمۀ آثار بزرگ ادبی فارسی بـه زبان های اروپایی از یک سو و انتشار سفرنامـه‌های گوناگون جهان گردان و محققان اروپایی مقدمـه‌ای به منظور شروع نفوذ فارسی و فکر و اندیشۀ بزرگان ایران درون ادبیـات اروپا شد. درون قرن هفدهم برخی از آثار ادبی ایران مانند گلستان سعدی بـه زبان فرانسه ترجمـه شد. انتشار این ترجمـه‌ها و هم چنین سفرنامـه‌های جهان گردان معروفی مانند شاردن مردم اروپا را بـه فرهنگ و ادب ایران علاقه‌مند و آن ها را متوجه گنجینۀ غنی و پرارزش هنر و ادبیـات فارسی کرد. عامل های دیگری نیز باعث شد کـه ایران با دربارهای پرشکوه و آیین باستانی خود مورد توجه تراژدین‌ها و کلاسیک‌های بزرگ اروپا قرار گیرد و آثار پرارزشی توسط کرنی، راسین، ولتر، خانم اسکودری، رترو، متاستازیو، اخیلوس و دیگران بوجود آید کـه از مـیان آن ها حتما سورنا، ردگون، استر، خسرو ، مـهرداد، بایزید، کوروش کبیر و غیره را نام برد. درون قرن هجدهم از آثار ادبی ایران باستان کتاب اوستا مورد توجه اروپاییـان قرار گرفت و بسیـاری از محققان را بـه تحقیق درون مورد زرتشت پیـامبر و دین او وادار کرد. حتی قبل از آن کـه محقق بزرگ فرانسه انکتیل دوپرون Anquetil-Dupperron  متن و ترجمۀ کامل زند اوستا را بـه زبان فرانسه منتشر کند تعلیمات زرتشت و مطالب اوستا مورد توجه محققان و نویسندگان اروپایی قرار گرفته بود، چنان کـه ولتر درون 1760 تراژدی‌«گبرها» را منتشر کرد کـه قهرمان های آن زرتشتیـان ایرانی بودند و تأثیر تعلیمات زرتشت و کتاب اوستا درون آن دیده مـی شد.

انتشار کتاب زند اوستا سرآغاز تحقیقات عمـیقی از سوی محققان و مستشرقان و نیز انتشار آثار مـهمـی درون اروپا بـه خصوص درون فرانسه بود. همۀ این آثار از تعلیمات زرتشت و کتاب زند اوستا الهام گرفته‌اند. نمونۀ کوچکی از این آثار از قطعه‌ای هست که آندره شنیـه درون اثر معروف خود LInvention سروده و شجاع الدین شفا آن را ترجمـه کرده است: همـه جا اورمزد و اهریمن سرگرم پیکارهایی سهمگین اند/همـه‌جا زندگی و مرگ، نور و ظلمت، روح و ماده درون عین آمـیختگی با هم مـی‌جنگند/ و هرگز دست پیوند بـه یکدیگر نمـی‌دهند/ اما روح روشنایی، درون این آشفتگی و پریشانی، روز و هماهنگی را مـی‌آفریند/ جاذبه، پنـهان عناصر پراکنده را درون مـی‌یـابد و آن ها را بـه سوی هم مـی‌خواند و در همـه جا اجزای آشتی ناپذیر را جدا از هم، درون فواصلی متناسب قرار مـی‌دهد که تا همۀ آن ها با هم درون صلح و صفا بسر برند....

 

 

 

در آثار مختلف لامارتین و ویکتور هوگو نیز تأثیر تعلیمات و مطلب های زند اوستا بـه خوبی دیده مـی‌شود.

نیچه بعد از مطالعۀ چند غزل از حافظ نوشت:

ای حافظ! مـیخانـه‌ای از حکمت بنا کردی کـه از بزرگترین کاخ جهان بزرگتر هست و باده‌ای از لطف سخن درون آن فراهم آوردی کـه از طاقت نوشیدن دنیـایی بیشتر هست ولی مـهمان این مـیخانـه تو جز سیمرغ داستانی کـه مـی‌تواند بود؟ بلندی هرقله نشانی از عظمت تو و عمق هرگرداب آیتی از کمال توست. سخن تو خود مستی بخش خردمندان جهان است.... رنان بعد از مطالعۀ ترجمۀ بوستان سعدی نوشت: سعدی مـیان ما غریبه نیست درون واقع او یکی از خود ماست. و باربیـه دومـینار مترجم بوستان درون مقدمۀ ترجمـه‌اش نوشت: سعدی ترکیبی هست از ظرافت هوراس، آراستگی اووید، نیشخند فرانسوا رابله و سادگی لافونتن. دیوان شرقی گوته کـه در شمار عالی ترین آثار ادبی اروپا هست تحت تأثیر دیوان حافظ بـه وجود آمده است. اگر گوته با ادب پارسی و حافظ شیراز آشنا نمـی‌شد هرگز دیوان شرقی بـه وجود نمـی‌آمد.ادبیـات ملت ها تنـها از نظر مواد درون یکدیگر تأثیر نمـی‌کنند، بلکه طرز فکر و احساس نیز نقش مـهمـی درون این تأثیر دارد. این افکار و احساسات مشابه یـا مشترک بین نویسندگان و شاعران دو کشور رابطه‌ای جدا نشدنی بـه وجود مـی‌آورد و ادبیـات ملت ها را وحدت مـی بخشد.

عاملی کـه برخی از نویسندگان یک کشور را با نویسندگان کشوری دیگر، خویشاوند مـی کند، توافق فکری و شباهت مـیان بینش و نوع اندیشـه آنان است. مـیان حافظ و گوته، مادام مارسلین دبروالمور و سعدی و خیـام و برخی از شاعران انگلیسی شباهت روحی فوق العاده‌ای وجود دارد. دیوان شرقی گوته کـه تحت تأثیرشعرهای حافظ بـه وجود آمد نسل‌های گوناگونی از مردم اروپا بـه ویژه آلمان را با ادبیـات فارسی آشنا کرد و تأثیری شگرف ‌بر روی ادبیـات آلمان و سایر کشورها گذاشت.آشنایی اروپاییـان با طرز تفکر خاص شعرای ایران آنـها را متوجه شرق کرد . شرق با ادبیـات غنی و فلسفۀ عمـیق به منظور نویسندگان و شاعران اروپا بـه صورت پناهگاه و گریز گاهی جلوه‌گر شد. ویکتور هوگو درون Odes et Ballades مـی‌گوید: «کاش تو نیز درون سرزمـین عباس‌ها و خسروها،‌ زیر آسمانی بی ابر مـیان درختان مورد بـه دنیـا آمده بودی»

* مورد ( درختی همـیشـه سبز و دارای برگی خوشبو و گلی سپید کوچک کـه در زبان عربی بـه آن« آس » مـی گویند/  ناظم الاطباء)

*صبر( گیـاهی هست با برگ های دراز و ضخیم و تیغ دار با گل های زرد رنگ . درون جاهای گرم مـی روید و طعم تلخ دارد/ فرهنگ معین)

نوالیس Novalis شاعر بزرگ آلمانی درون قطعۀ سرود شب مـی‌نویسد:

«خرد و دوراندیشی حکیمانـه را تنـها درون شرق مـی‌توان یـافت»

گوته بـه یکی از دوستان خود نوشت: «شرق، تریـاکی هست که من درون این دوران پرآشوب به منظور تخدیر روح خویش بـه آن پناه‌ام»

قسمت اساسی نفوذ شرق درون ادبیـات اروپا مرهون تأثیر ادبیـات فارسی و آثار شاعران بزرگ ایران هست که بـه زبان های فرانسه، انگلیسی و آلمانی برگردانده شده است. زیرا برخی از شاعران و نویسندگان اروپایی بدون آن کـه به شرق سفر کرده باشند افسانـه‌های دل پذیر، منظره های زیبا، بازارها و گنبدها و مناره‌های آن را زیباتر و افسونگرتر از آن چه درون عالم واقع وجود داشت درون آثارشاعران ایران مشاهده د و با الهام از آن ها آثار جالبی بوجود مـی‌آورند.

چند خط از باغ دلگشا اثر کنتس دونوای ،شاعره بزرگ فرانسوی، با برگردان شجاع الدین شفا : این نکته را درون کتابی معطر و دلنشین و غم انگیز کـه خواندنش بـه من سستی دل پذیر بخشید خواندم و حالا دیگر مـی‌دانم بـه واقع باغ دلگشایی وجود دارد کـه مـی‌توان آن را بـه چشم دید/ باغی هست که از پای کوهستانی کـه نام سعدی دارد بـه سوی شیراز گسترده است. شاعران ایران بـه ویژه سعدی، حافظ، فردوسی، خیـام و نظامـی و مولوی دروازه‌ای از دنیـای تازه و روح و شوق و حال تازه‌ای را بر روی شاعران اروپا باز د و آن ها را بـه عشق‌های تند و آتشین مردم شرق و فلسفه و ذوق و حکمت و عرفان آشنا ساختند. ترجمۀ غزل های حافظ درون آلمان توسط هامر، ترجمۀ گلستان سعدی درون فرانسه و ترجمۀ رباعی عای خیـام بـه وسیلۀ فیتز جرالد انگلیسی و هم چنین درون فرانسه و نیز ترجمۀ شاه نامۀ فردوسی بـه وسیلۀ موهل بـه فرانسه کـه در 40 سال انجام شد؛ درون ادبیـات اروپا تحول عمـیقی ایجاد کرد و کشورهای اروپایی را متوجه زبان و ادبیـات فارسی ساخت. شاعران اروپا با عطر آسمانی شرق و نسیم روح پرور ابدیت کـه از بوستان های ایران مـی‌وزید آشنا شدند و مردان خارق العاده‌ای را شناختند کـه در نبوغ ادبی با هومر و هوراس و اشیل برابر و یـا از آن ها برتر بودند.

در مـیان کشورهای اروپایی بعد از فرانسه،‌انگلستان، آلمان، شوروی نفوذ و تأثیر ادبیـات فارسی برروی کشورهای اتریش و یوگسلاوی نیز قابل توجه است. درون اتریش غالب آثار بزرگ فارسی ترجمـه شده و حتی برخی از آن ها بـه وسیله مترجمان اتریشی بـه دست مردم آلمان رسیده است. یوگسلاوی از نظر سابقه آشنایی با زبان و ادبیـات فارسی موقعیت خاصی درون اروپا دارد زیرا درطول چند قرن درون مناطق مختلف آن(صربستان، کرواسی، بوسنی و هرزگوین) زبان فارسی رواج داشته، بـه طور کلی زبان ادبی بـه شمار مـی آمده هست چنان کـه برخی از ادیبان و شاعران برجستۀ این سرزمـین درون قرن های گذشته شعرهای خود را بـه طور مستقیم بـه فارسی سروده‌اند. درون بسیـاری از خانواده‌های قدیمـی این کشور بـه ویژه درون نزد کروات ها هنوز شعرهای حافظ را از حفظ مـی‌خوانند. سودی، ادیب و شاعر بزرگ بوسنی، کـه در سال 1001 هجری درون آغاز دوران صفوی درون یوگسلاوی درون گذشت از نخستینانی بود کـه در اروپا دیوان حافظ و گلستان سعدی را برگردان کرد و چند شرح بر این کتاب ها و بر مثنوی مولوی نوشت. معروف ترین شاعران و ادیبان کـه در قرن های گذشته درون این کشور بـه زبان فارسی شعر سروده اند مانند: عدنی، درویش، دده، نرگسی مؤلف خمسه نرگسی کـه به پیروی از خمسه نظامـی سروده شده-صبوحی-رشدی. درون نیمۀ دوم قرن دوازدهم هجری نویسنده‌ای بـه نام فوزی موستاری کـه اهل موستار (صربستان) یوگسلاوی بود کتابی بـه فارسی بـه شیوۀ گلستان سعدی بـه نام بلبلستان نوشت کـه در همان زمان شـهرت یـافت.از سال 1879 مـیلادی(1285 شمسی) درون زمـینۀ ترجمـه شعرهای حافظ و سعدی و رباعی های خیـام و عبید زاکانی و هم چنین دستور زبان فارسی از طرف دانشمندان و نویسندگان این کشور کوشش هایی شد.

علاقه و عشق بـه این زبان شیرین سبب شده هست که شبستان آن هم چنان روشن و عطرآگین و پرجوش و خروش و پرنشاط باشد : «از این قند پارسی، حدیث خوش آرزومندی حافظ را بشنوند و بخوانند و در کاخ بلندی کـه فردوسی بزرگ از نظم پارسی پی افکنده هست به گردش درون آیند و از جادوی سخن نظامـی، مسحور و مسرور شوند و حکایـات پرمایـه و پرمعنای مولوی را از زبان نیِ وجود او استماع کنند و نصایح و کلمات و جملات حکمت آموز سعدی را کـه در بسیط زمـین گسترده هست به گوش دل و جان بشنوند و با این زبان شیرین بـه سیر آفاق و انفس بپردازند و با سیمرغ عطار بـه طرف قلة قاف ادبیـات فارسی بـه پرواز درون آیند و به جهانیـان بگویند کـه فارسی شکر است». امپراتوران عثمانی گاهی بـه زبان فارسی شعر مـی سروده اند و چه لذت بخش هست وقتی انسان مـی شنود کـه بلند ترین و گویـاترین مفهوم های شعر عرفانی فارسی درون کشور ترکیـه، درون شـهر قونیـه و در مقبرة مولانا با آن آداب و رسوم زیبا و عارفانـه خوانده مـی شود

آتش هست این بانگ نای و نیست باد / هر کـه این آتش ندارد نیست باد! .( ر.ک هجده بیت آغازین مثنوی)

و نیز ابن بطوطه، جهان گرد مراکشی(703-779 ق) مـی‌گوید هنگامـی‌که درون دربار پکن بـه سر مـی‌برد، درون مجلس فرزند امپراتور غزلی از سعدی مـی‌خواندند و در شمال سوماترا بر سنگ گوری پاره‌ای از یک غزل سعدی کنده‌اند کـه در آن از ناپایداری جهان سخن رفته است. روزگاری درون سریلانکا شعر فارسی مـی‌گفتند و پادشاه این جزیره بـه فارسی سخن مـی‌گفت. حاکمان عثمانی شعر فارسی مـی‌گفتند و مورد ستایش شاعران فارسی گوی قلمرو امپراتوری خود بودند. سلطان سلیم یکم عثمانی (918-1016ق) با تخلّص سلیم و سلیمـی، ‌شعر مـی سرود. شیخ عبدالسلام مجرم از مردم تیرانا درون آلبانی مجموعه‌ای از قصاید فارسی درون مدح سلیم سوم عثمانی(1203- 1222ق) دارد. درون کاشغر چین شعر فارسی رواج و رونق فراوان داشت و رعدی و امـیری(1013ق)،شاعران فارسی سرا، امـیران این منطقه را با قصیده های فارسی مـی ستودند. درون حال حاضر درون اکثر دانشگاه‌ها و مراکز علمـی و پژوهشی و فرهنگی جهان کرسی‌های آموزش زبان فارسی وجود دارد و این روند با سرعت درون حال افزایش هست و مردم زیـادی درون سراسر جهان مـی‌خواهند آثار بزرگان فارسی‌گو را بـه زبان اصلی بخوانند و یـاد بگیرند و بر ما واجب هست که دست بـه دست هم بدهیم و این تشنگان کلام ناب را کـه در اندرون دریـای آن قند هست و پند هست ، سیراب کنیم.


برگرفته از سایت های:

 www. Hawzah.net(مجله معارف.ش 53.نویسنده :رضا جدیدی)

www.ichodoc.ir(نویسنده: حسن حاج سید جوادی)




[بنیـاد سعدی - درباره ایران-درباره زبان و ادبیـات فارسی-تأثیر ... ادبیات بومی درباره شاعران]

نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Mon, 09 Jul 2018 21:30:00 +0000